Web Analytics Made Easy - Statcounter

نشر کتاب، به عنوان یک صنعت و یک تجارت در جهان و در ایران بیش از جهان، صنعتی رو به نزول (یا حتی اضمحلال و ورشکستگی) است. می‌توان تا صبح قیامت در این مورد بحث نظری کرد.

از سویی دیگر، ناشر ملزم نیست تا قیامت بنشیند و منتظر بماند که ببیند از بحث نظری راهی برای ادامه‌ی حیاتش درمی‌آید یا نه. او وقت و منابع محدودی دارد و من این محدودیت و اقتصادی بودن گروهی از ملاحظات مربوط به این محدودیت را درک می‌کنم و به خودم حق نمی‌دهم کسی را بابت این موضوع سرزنش کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مشکل من از آنجا آغاز می‌شود که ناشر دست به دامان راه حل‌های ابتکاری می‌شود و از غایت نداشتن ابتکار به گروه کثیری از راه حل‌های مختلف می‌رسد که همه وقتی زرورق رویشان را کنار می‌زنی چهار کلمه هستند «جیب مخاطب را بزن».

***

نام كتاب – كه در ویترین كتاب‌فروشی می‌بینمش – این است:

تفسیر و بیش‌تفسیر

نام نویسنده هم اومبرتو اکو است.

من کتابی انگلیسی می‌شناسم با این مشخصات:

Eco, Umberto. "Interpretation and Overinterpretation: Umberto Eco with Richard Rorty, Jonathan Culler, Christine Brooke-Rose." Ed. Stefan Collini. Cambridge: Cam-bridge UP

وارد کتاب‌فروشی می‌شوم تا ترجمه‌ی این کتاب را بخرم. کتاب را که در دست می‌گیرم با خودم دعوایم می‌شود.

من: این کتاب یه گیری داره.

خودم: چه گیری داره؟

من: نمی‌دونم. باورش نمی‌کنم.

خودم: برو بابا. بس کن. پارانویا داری.

و در دعوای با خودم؛ من به خودم می‌بازم و می‌خرم و بیرون می‌آیم.

متن خام کتاب (منهای نمایه‌ها و ارجاع‌ها و مقدمه‌ی مترجم و آستر بدرقه و باقی داستان‌ها) ۸۴ صفحه است و با تمام آن ملحقات که گفتم ۱۱۶ صفحه. اکو کتاب ۸۴ صفحه‌ای نوشته؟ غیرممکن نیست اما می‌ارزد که آدم چک کند.

متن انگلیسی کتاب چنان که در فروشگاه‌های نسخه‌ی انگلیسی کتاب نوشته‌اند ۱۶۴ صفحه است. با توجه به تجربه‌ی من که هر صفحه‌ی انگلیسی ۴۰۰ کلمه و فارسی ۳۵۰ کلمه است، ترجمه باید نزدیک ۱۹۰ صفحه باشد، نه ۱۱۶ صفحه با احتساب ملحقات. داستان چی است؟

فهرست کتاب انگلیسی را از جایی پیدا می‌کنم. معما حل می‌شود. اکو از هفت گفتاری که متن انگلیسی را تشکیل داده، گفتارهای ۱ و ۲ و ۳ و ۷ را نوشته. مترجم ۱ و ۲ و ۳ را ترجمه کرده چون هر سه متن هم نوشته‌ی اکو و هم ویراسته‌ی یک سلسله سخنرانی بوده‌اند و آن سه متن دیگران و متن چهارم اکو را مترجم به تشخیص، خواست و اراده‌ی خودش حذف کرده.

توی متن مقدمه و پشت جلد دنبال جمله‌ای می‌گردم که تا حدی آشکار این حذف را خاطر نشان کرده باشد. انگار بگویم یکی در تاریکی ساعتم را از مچم زد و برد، اما قبلش – وقتی چاقو را زیر گلویم می‌گذاشت – خبر داد که بنا است ساعتم را به زور از مچم بیرون بکشد.

نمی‌یابم. توضیحی نیست. به جای توضیح از همین حرف‌های منت‌گذارانه هست که من هم متن فلان را دیدم و هم متن بهمان را. منت‌پذیر خواهم بود البته. چرا نباشم؟ کسی که بیش از نیمی از یک کتاب را حذف می‌کند چرا نتواند بدون دیدن حتی یک متن، کتاب را ترجمه کند؟

ظاهرا نهایت بهانه برای انجام این عملیات شعبده‌بازی و تبدیل کتاب ۱۶۴ صفحه‌ای به ترجمه‌ی ۸۴ صفحه‌ای به علاوه‌ی منت گذاشتن و ملحقات می‌تواند – و فقط می‌تواند – اقتصاد باشد. این میان جز اقتصاد خبر دیگری نیست؟ و در همان حساب اقتصاد، حساب اقتصاد منی که گمان می‌کنم کتابی را می‌خرم اما کم‌تر از نصفش را می‌خرم هم حساب است یا نه؟

و اصلا گیرم اقتصاد ناشر یا مترجم وابسته به خون پاکی است که با خون من متفاوت است. این دلیل می‌شود که جای من تصمیم بگیرند که من چه بخوانم و چه نخوانم بی این که حتی این تجاوز آشکار به حقوق من خواننده را به من اطلاع بدهند؟

***

قصدم آن نیست که در مورد کیفیت و خوب و بد ترجمه نظر بدهم. فقط گزارش می‌دهم. متن انگلیسی‌ای که به تصادف انتخاب کردم این است:

An anonymous letter reading 'I am happy' can refer to an

infinite range of possible subjects of the utterance, that is, to

the entire class of persons who believe themselves not to be

sad;

متن ترجمه‌ی منتشر شده این است:

نامه‌ای بی‌نام که در آن جمله‌ی «من خوشحال هستم» نوشته شده است، می‌تواند به گستره‌ای نامتناهی از گویندگانِ ممکن ارجاع دهد، یعنی به کلِ مجموعه‌ی کسانی که غمگین نیستند؛

به گمان من راحت نمی‌توان گفت «reading» یعنی «نوشته شده است» و باز به گمان من « infinite range of possible subjects of the utterance» به پنج مفهوم:

Infinite Range Possible Subject Utterance

اشاره می‌کند و «گستره‌ای نامتناهی از گویندگانِ ممکن» به چهار مفهوم گستره و متناهی و گویندگان و ممکن، جدا از منطبق بودن یا نبودن ترتیب زنجیره‌ی مفهوم‌ها در اصل و ترجمه، به نظر من مترجم subject را ترجمه نکرده است.

دیگر تعجب نمی‌کنم که ترجمه‌ی فارسی «persons who believe themselves not to be sad» شده باشد «کسانی که غمگین نیستند» و نه مثلا «کسانی که به خود گمان غمگین بودن نمی‌برند»، احتمالا مترجم گمان می‌کند علاوه بر فصل‌های زائد حق دارد واژگان زائدی مثل subject و believe را حذف کند.

نمی‌دانم اگر قسم بخورم که انتخاب جمله کاملا تصادفی بوده، باور می‌کنید یا نه.

باقی بقایتان!

 

بعد از تحریر:
باید اشاره کنم، پیش از نوشتن این یادداشت با ناشر تماس گرفتم. کسی گوشی را برنداشت. روی پیغام‌گیر پیغام گذاشتم. چند دقیقه بعد کسی تماس گرفت. کوتاه و صریح حرفم را زدم و پرسیدم این چه کاری است. گفت من اینجا در حد یک منشی هستم. اگر خواستید می‌توانید فردا با مسئول انتشارات صحبت کنید. گفتم نه نمی‌خواهم. کلاه سرم رفته و می‌خواهم در موردش بنویسم. اگر او بود و توضیحی می‌داد می‌شنیدم. اما نه وظیفه دارم و نه اصرار که توضیح او را بشنوم.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۷۸۰۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ثبت رکورد پرمخاطب‌ترین روز سال برای «ملت» و «باغ کتاب»

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه تصویر شهر، با اضافه شدن فیلم «مست عشق» به چرخه اکران، سینماهای این موسسه در ۲ روز پایانی هفته گذشته ۱۸ هزار مخاطب را جلب کردند که در روز جمعه ۷ اردیبهشت ماه سینماهای ملت و باغ کتاب رکورد پرمخاطب ترین روز سال را برای خود ثبت کردند.

«پردیس سینما گالری ملت» با ۴۳ درصد ضریب اشغال صندلی که قریب به ۷ هزار مخاطب را به خود اختصاص داده است که بیشترین آمار استقبال آن مربوط به فیلم‌های «مست عشق»، «تمساح خونی»، «بی بدن» بوده است.

«پردیس سینمایی باغ کتاب» که از بهمن ماه سال گذشته پس از چهار سال وقفه، دوباره فعالیت خود را آغاز کرده است، در ۲ روز پایانی هفته گذشته با نزدیک به ۵ هزار مخاطب، بیشترین سهم از فروش فیلم «مست عشق» را داشته است.

«پردیس سینمایی راگا» نیز از پرمخاطب‌ترین سینماهای جنوب شهر تهران، با یک سالن مدرن و ۲ سالن ممتاز، در این ۲ روز با بیش از ۵۰ درصد ضریب اشغال صندلی، بیش از ۳ هزار نفر را به سینما کشانده است.

در پردیس‌های سینمایی «تماشا» و «رازی» نیز «مست عشق»، «تمساح خونی»، «سال گربه» و «بی بدن» پرمخاطب‌ترین‌های این ۲ سینما بوده اند و هر کدام از سینماها به ترتیب تعداد ۱۸۰۰ و ۱۰۰۰ مخاطب را در ۲ روز پایانی هفته گذشته ثبت کرده اند.

موسسه تصویر شهر از موسسه های زیرمجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که مدیریت پنج پردیس سینمایی را برعهده دارد که پردیس سینما گالری ملت با ۱۲ سالن نمایش، پردیس سینمایی باغ کتاب با ۱۱ سالن نمایش، سینماهای راگا و تماشا در منطقه شهرری و یافت آباد هر کدام با سه سالن نمایش و پردیس سینمایی رازی در میدان رازی با ۲ سالن نمایش میزبان شهروندان و علاقه‌مندان به سینما است.

کد خبر 6090010

دیگر خبرها

  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
  • ثبت رکورد پرمخاطب‌ترین روز سال برای «ملت» و «باغ کتاب»
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
  • موضع تازه وزیر دفاع امریکا به حمله موشکی ایران
  • کتاب نشانه‌شناسی شکلک‌ها منتشر شد
  • موضع تازه وزیر دفاع آمریکا درباره عملیات ایران علیه اسرائیل
  • تلوبیون بین برنامه‌ها تبعیض می‌گذارد؟/ محتوایی که ضریب می‌گیرد
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟